گوی های کلرکزدراپ
اینجا همه چی است.
گوی های کلرکزدراپ
جمعه 14 شهريور 1393برچسب:جمجه بلورین, ساعت 17:15 | نوشته ‌شده به دست علیرضا فلاح | ( )

گوی های کلرکزدراپ (Klerksdorp)

 

گوی های شیاردار که به گوی های کلرکزدراپ (Klerksdorp) نیز معروفند، طی چند دهه اخیر در افریقای جنوبی کشف شده اند. حداکثر قطر گوی ها بین 3 الی 4 سانتیمتر و ضخامت آنها نیز 2/5 سانتیمتر است. گفته می شود که از جنس فلزی هستند! تعدادی از این گوی ها در قسمت کمربندی خود دارای سه شیار دایره ای موازی می باشند. تا کنون دو نمونه از این گوی ها کشف شده است: یک نمونه ترکیبی از فلز جامد آبی فام با رگه هایی سفیدرنگ و نمونه دیگر میان تهی که با ماده اسفنجی سفید پر شده است. نکته جالب توجه این است که گوی ها را درون سنگی یافته اند که در دوران زمین شناسی پرکامبرین شکل گرفته و عمر آن را 2/8 میلیارد سال قدمت زده اند!

 

 

این گوی ها برای بسیاری از محققین و نویسندگان کتب، مقالات عام و تعداد بیشماری وبلاگ نویس، به عنوان سندی از اشیای نابه جای غیر قابل توضیح محسوب می شوند که صرفاً می باید توسط یک موجود هوشمند (برای نمونه فضانوردان باستانی) ساخته شده باشند. تعدادی از منابع می گویند که ناسا با انجام آزمایشاتی متوجه شده است که گوی ها غیر طبیعی و معماگونه هستند.

تاریخچه ماجرا

در ادامه به صورت مفصل تری به بررسی صحت و سقم گوی های شیاردار می پردازیم، اما پیش از آن توصیه می کنیم که مقاله انواع سنگ ها را مطالعه نمایید تا به درک صحیحی از ماجرا دست یابید.

جکسون (1992) می گوید: « اشیا اتوسدال اجسامی کروی مانند یا تا حدودی کروی هستند که در ذخایر پیروفیلیت آفریقای جنوبی با عمر 3 الی 3/1 میلیارد سال (دوره پرکامبرین) پیدا شده اند.» معدن پیروفیلیت واندرستون در اتوسدال (Ottosdal)، ترانسوال غربی کشور آفریقای جنوبی قرار دارد.

پیروفیلیت (pyrophyllite) نیز یک کانی بوده که از طریق فرایند دگرگونی در دمای متوسط و در عمق چندین کیلومتری زمین تشکیل می گردد. علاوه بر معدن واندرستون اتوسدال که محل استخراج پیروفیلیت است و در نزدیکی کلرکزدراپ واقع است، یک معدن طلا نیز در خود کلرکزدراپ وجود دارد که بسیاری از خبرگذاری ها این دو معدن را تعمداً یا سهواً یکی در نظر گرفته اند.

 

 

این اشیا مورد توجه خاص طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی و خلقت گرایان مسیحی بوده است. خلقت گراها معتقدند که این اجسام احتمالاً یا قطعاً مصنوعات نامتعارف بوده که شواهدی از وجود تمدن در میلیون ها سال قبل و یا قبل از طوفان بزرگ بوده است. بعدها طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی مدعی شدند که اشیای مذکور ساخته دست هوشمندان غیر زمینی است.

قدیمی ترین نوشته ی شناخته شده ای که معتقد به مصنوعی بودن اشیا اتوسدال است، مقاله باریت (Barritt) می باشد. مقاله مذکور در اکتبر سال 1979 در " National Enquirer " منتشر شد. این مقاله با شاخ و برگ بیشتری بعدها در ژوئن سال 1982 در مجله معروفتری به نام " Scope Magazine " به چاپ رسید. علاوه بر نقل قول بیانات یکی از مقامات معدن واندرستون (محل کشف اشیا) بدون ذکر نام، باریت نقل قول هایی از برندا سولیوان (Brenda Sullivan)، نماینده جامعه اپیگرافی آرلینگتون آمریکا و رولف مارکس (Roelf Marx)، متصدی موزه کلرکزدراپ را نیز در مقاله خود به عنوان سند و مدرک آورده بود.

سولیوان در پاسخ به باریت ابراز داشته بود اشیا مورد بحث مصنوعی هستند و شواهد غیر قابل اغماضی از یک تمدن پیشرفته، تمدنی قبل از طوفان هستند که ما تقریباً چیزی از آنها نمی دانیم! مارکس و جی.آر مک ایور (McIver)، پرفسور دانشکده زمین شناسی دانشگاه ویتواترزرند (Witwatersrand) در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی نتوانسته بودند که تشریح رضایت بخشی از منشا اشیا ارائه دهند. باریت از مارکس نقل کرده بود اجسام با وجودی که در موزه کلرکزدراپ، در محلی که برای بازدید عمومی به نمایش گذاشته شده اند، قفل شده بودند بر روی محور خود اندکی دوران نموده اند.

بعدها در سال 1995، جوکمانز (Jochmans) از خلقت گرها اشیا اتوسدال را در لیست معروف ترین 10 شی نامتعارف خود قرار داد و بیان داشته بود که اشیای مذکور ترکیبی از فلزی ساختگی و آلیاژ نیکل- استیل هستند که به صورت طبیعی بوجود نمی آیند. وی آشکارا گفته بود که اشیای اتوسدال مصنوعی هستند. در توصیف کوتاه خود از اشیا، جوکمان همان ادعای مشاهده دوران اشیا در حالت سکون توسط مارکس را تکرار کرده بود.

میشل کرمو و ریچارد تامپسون (Cremo and Thompson) نیز تحت تاثیر خبری چاپ شده در مجله "Weekly World News " توسط جیمیسون در جولای 1982، در کتابشان با نام باستان شناسی ممنوعه (1993-1999) پس از مکاتبه با مارکس، شرح مختصری از اشیا اتوسدال ارائه نمودند.

ایشان بحث نمودند که اشیا اتوسدال یک نمونه ممکن از مصنوعاتی است که در لایه های سنگی متعلق به دوره زمین شناسی ماقبل کامبرین با عمر 2/8 میلیارد سال پیدا شده اند و تشخیص بیسکوف (Bisschoff)، زمین شناس دانشگاه پوچفستروم (Potchefstroom) مبنی بر این که جنس اشیا از کانکریت لیمونیت (limonite concretion) است را نپذیرفتند زیرا فکر می کردند که اشیا مذکور از استیل سخت تر بوده، شیارهای موازی روی سطح آنها غیر طبیعی است و شکل و خصوصیات کانکریت ها را ندارد.

جکسون و باتس (Bates) لیمونیت را این گونه تعریف نموده اند: «اصطلاحی برای گروهی از اکسید های آهن دار قهوه ای رنگ و بدون ریخت که به طور طبیعی شکل می گیرند و نحوه تشکیلشان ناشناخته است. لیمونیت ترکیبی از هماتیت (hematite)، گوتیت (اکسید آهن نیتروژن دار = goethite) و دیگر هیدورکسید های آهن می باشد.» کانکریت یا سنگال نیز یک توده متراکم حجیم است که از چسبیدن تدریجی سیمان به دور یک هسته بوجود می آیند.

به نوشته های روی جلد مجله Weekly World News توجه نمایید و خودتان در مورد میزان علمی بودن این مجله قضاوت نمایید. در خصوص مجله Scope Magazine باید بگویم که از این هم مفتضح تر است.

 

در فوریه 1996، شبکه تلویزیونی آمریکایی به نام "National Broadcasting Company" برنامه ای را با نام «منشا شگفت انگیز انسان» روی آنتن فرستاد. قسمت کوتاهی از برنامه به اشیا اتوسدال اختصاص داشت.

در توصیف اشیا اتوسدال گفته شد که گوی های فلزی با شیارهای دقیق دایره ای بر روی سطح شان هستند. برنامه مدعی بود که متخصصین آزمایشگاهی ناتوان از توضیح نحوه بوجود آمدن شیارها هستند و محل کشف اشیا را از معدن واندرستون اتوسدال به معدن کلرکزدراپ تغییر داد.

در یک وب سایت که به بدون ذکر نام چند صباحی در سال 2001 بر روی اینترنت ظاهر شد، سه شی اتوسدال به عنوان دست سازهای بیگانگان و با نام «کیهان» معرفی شده بود. مضاف بر تکرار مکررات، این وب عقیده الیزابت کلارر (Klarer)، از علاقمندان یوفو اهل آفریقای جنوبی را منتشر نموده بود.

او گفته که اشیا اتوسدال توسط یک نژاد هوشمند در پیروفیلیت قرار داده شده و دارای یک دیسک نوری بوده که حاوی اسرار کیهان است. وی پیش بینی کرده که یک شخص برگزیده خواهد توانست به محتویات دیسک دست یابد و با استفاده از اسرار درون آن زمین را نجات بخشد. در این سایت چندین عکس از شی اتوسدال با سه شیار از زوایای مختلف ارائه شده بود.

برای یک دوره مختصر در سال 2002، بر روی وب سایت موزه کلرکزدراپ نامه ای از پیتر هوند (Hund) اهل پیترزبورگ آفریقای جنوبی منتشر شد. این نامه تایید نشده نتایج بررسی اشیا اتوسدال توسط موسسه فضایی کالیفرنیا، واحد تحقیق چند منظوره دانشگاه کالیفرنیا را ارائه می نمود. نامه ابراز می داشت که دانشمندان موسسه فضایی کالیفرنیا، اشیا اتوسدال را تست نموده و متوجه شده اند که توازن اشیا عالی است و فراتر از توان اندازه گیری تکنولوژی های موجود هست. در نامه آمده بود که موسسه فضایی کالیفرنیا همان سازمانی است که برای ناسا ژیروسکوپ می سازد. به عبارتی منظور نویسنده نامه این بوده که موسسه فضایی کالیفرنیا دارای صلاحیت لازم جهت انجام چنان آزمایش هایی بوده است.

پس از خبر موزه کلرکزدراپ در سال 2002، تعدادی از وب سایت ها به بحث در خصوص اشیا اتوسدال پرداختند که البته یا طرح جدیدی از مطالب قبلی بودند، یا نقل قول از مطالب پیشین بودند و یا به تفسیر و تاویل گفته های کرمو و تامسون(1993-1999)، جوکمانز (1995)، انتشارات گووراذان هیل(1996)، هینریش(1996) و . . . پرداخته بودند.

مطالعه علمی گوی ها

بحث در خصوص ماهیت فیزیکی و منشا اشیا کروی گونه اتوسدال توسط نل (Nel) و همکاران (1937) و تعدادی مقاله توسط کایرنکراس(1988)، پوپ و کایرنکراس(1988) و هینریش(1997-1996) انجام گرفت.

نل و همکارانش اولین کسانی بودند که خصوصیات زمین شناسی و فیزیکی ذخایر پیروپیلیت را توصیف نمودند و صرفاً تشکیل کانکریت های پیریت در درون ذخایر پیروفیلیت را گزارش نمودند. کایرنکراس (1988)، پوپ و کایرنکراس (1988) و قسمتی از برنامه «50-50» تلویزیون " South African Sunday " در دهه 1980 در پاسخ به باریت (1982) استدلال نمودند که اشیا اتوسدال کانکریت های طبیعی هستند. کایرنکراس(Cairncross) تاکید نمود که شیارهای روی این اشیا بیانگر لایه بندی رسوباتی است که کانکریت ها در آن رشد نموده اند.

در گزارش هینریش (1996) عنوان شده که احتمالاً اشیا طی فرایند دگرگونی تشکیل شده اند. مشاهده مستقیم نمونه ها توسط هینریش(1997) آشکار ساخت که اشیا بر خلاف ادعای خلقت گراها، نه کاملاً کروی بودند و نه منحصر به فرد.

هینریش (2008) می گوید: جهت بررسی ماهیت فیزیکی و منشا اشیا اتوسدال به کتب، مقالات عام، صفحات وب و حتی مقالات علمی زمین شناسی دوره پرکامبرین، کانی شناسی، تشکیل کانکریت و . . . مراجعه نمودیم. تلاش ها منجر به تایید عقاید و مشاهدات گوناگونی شد که در وب سایت های مختلف از جمله موزه کلرکزدراپ (2002) قابل رویت می باشد.

هینریش به 5 شی اتوسدال دست یافت که سوزان وب (Webb) از دانشگاه ویتواترزرند و آلان فریزر برایش تهیه نمودند. پس از گرفتن عکس از اشیا مذکور، هینریش (Heinrich) سه تا از اشیا را با اره مخصوص تکه نمود. یکی از دو نمونه باقی مانده با استفاده از تکنیک های سنگ نگاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و به هر دو نمونه باقی مانده پرتو ایکس تابانیده شد. علاوه بر این، بر روی یک نمونه از پیروفیلیت متعلق به معدن واندرستون اتوسدال نیز روش های سنگ نگاری و پرتو ایکس اجرا شد.

باریت (1982) یک عکس را نشان داد که در واقع فضای خالی مربوط به جای اشیا اتوسدال بر روی یک تکه پیروفیلیت بود. عکس نشان می دهد که اشیا به صورت تصادفی در پیروفیلیت پراکنده نیستند بلکه به صورت لایه ای نازک احتمالاً در انباشته های آتشفشانی بوده اند که بعدها دگرگون شده و به پیروفیلیت تبدیل گشته اند.

باریت مختصراً اشیا اتوسدال را شرح داده و می گوید که سه شیار طولی دارند و چنان هستند که آدم فکر می کند قالب گیری شده اند. وی ادامه می دهد که مارکس و سولیوان اشیا اتوسدال را گوی خطاب می نموده اند. پوپ و کایرنکراس(1988) در شرح اشیا گفته اند که تقریباً گوی کامل هستند، در حالی که کایرنکراس (1988) صرفاً گفته بود اشیا مذکور گرد هستند. بعدها کرمو و تامپسون (1993 و 1999) و انتشارات گووراذان هیل (1996) مدعی شدند که اشیا اتوسدال گوی های فلزی، کاملاً گرد و منحصربه فرد هستند. ایشان ابراز داشته بودند که حداقل یکی از اشیا دارای سه شیار است. ایشان عکسی را از اشیا ارائه نمودند که ظاهراً گرد بود. در فیلم منشا شگفت انگیز بشر (2003) صرفاً فلزی بودن اشیا اتوسدال به صورت نقل قول بیان می شود.

اما منابعی نیز بودند که در تشریح شکل اشیا اتوسدال نگفته بودند که گوی کامل هستند و یا کاملاً گرد می باشند. فی المثال در صفحه آخر مقاله باریت (1982) عکسی از اشیا اتوسدال با سه شیار ارائه شده است که بیضی است. باریت حتی ابعاد اشیا را نیز بیان می نماید بدین صورت که دقیقاً 3/3 سانتیمتر ارتفاع و 4 سانتیمتر طول دارند. اما در ادامه باریت با نقل قولی از یکی مقامات معدن بدون ذکر نام مبنی بر این که شکل تمامی اشیا بیضوی است، گفته های خود -در پاراگراف بالا- را نقض می نماید.

جوکمانز (1995) نیز آنجا که می گوید «گوی نما های فلزی شبیه کره ای که پهن شده باشد . . .»، ادعای کروی بودن را نقض نموده است. در نهایت رولف مارکس، متصدی موزه کلرکزدراپ که اشیا اتوسدال را دیده بود اظهار داشت که همه اشیا کروی نیستند، اما بعضی از آنها به شکل «کره ی کش آمده» می مانند. از نظر هینریش، این توصیفات مشخص می سازد که نویسندگان راجع به اشیا اتوسدال بیش از حد معمول اغراق نموده اند و بی دقتی به خرج داده اند.

اما از نظر ما چنان تلاشی جهت دار است با هدف رسیدن به چنین نتیجه ای: تعدادی گوی فلزی درون سنگ هایی با عمر 8/2 میلیارد سال پیدا شده است. کار هوشمند زمینی نیست چون در آن ایام هنوز حیات هوشمند بر روی زمین شکل نگرفته بود، اما از عمر کیهان حدود 13 میلیارد سال می گذرد. از کجا معلوم که حیات در نقطه ای دیگر از چند میلیارد سال قبل شکل نگرفته باشد . . . آنها سفری به زمین داشته اند و این گوی ها احتمالاً باید بقایای چند بلبرینگ بوده باشد که دیگر فرسوده بوده و به اجبار آن را تعویض نموده اند . . . . وقتی ما پذیرفته ایم که اشیا اتوسدال گوی بوده اند، فلزی بوده اند، چرا باید چنان فرضیه ای را رد کنیم؟

 

حتی در وب سایت بی نامی که در بالا از آن صحبت شد، عکسی از اشیا اتوسدال با سه شیار وجود داشت که بر خلاف ادعای علاقه مندان اشیا اتوسدال، کاملاً کروی نیست. حتی عکس های وان هیردین (2007) از اشیا اتوسدال نیز داد که اشیا کاملاً کروی نیستند.

اما در خصوص نامه پیتر هوند برای موسسه فضایی کالیفرنیا، که در سال 2002 بر روی سایت موزه کلرکزدراپ ظاهر شد و در آن آمده بود توازن اشیا عالی است و فراتر از توان اندازه گیری تکنولوژی های موجود هست، هینریش مذاکره ای در سال 2002 با یکی از کارمندان موسسه فضایی کالیفرنیا به نام آرنولد انجام داد.

آرنولد در پاسخ وی گفته بود که آزمایش بر روی اشیا اتوسدال را به خاطر دارد. اشیا مذکور را هوند به ایشان قرض داده بود. اما وی منکر ادعاهای مطرح شده در نامه هوند در خصوص اشیا اتوسدال گردید و حتی گفت که موسسه فضایی کالیفرنیا هیچ ژیروسکوپی برای ناسا نمی سازد. وی معتقد است که هوند درک درستی از جواب او نداشته است. پس ادعای متعادل و متوازن بودن اشیا اتوسدال اعتباری ندارد.

هینریش در سال 1996 با استفاده از امکانات آن زمان درخواست مشاهده و آزمایش چند نمونه از اشیا اتوسدال را از مقامات مربوط نمود که 5 شی توسط وب و فریزر در سال 1997 برایش ارسال گردید. هینریش توضیح می دهد که شکل 5 شی بدین ترتیب بوده است: گوی نما(شبیه به گوی و نه گوی کامل)، گوی پهن شده، دیسک، خوشه دو تایی و چهارتایی به هم چسبیده از اشیا اتوسدال که شبیه به حباب صابون همزمان رشد کرده بودند. گرچه سه تا از اشیا به گوی نزدیک تر بودند اما بر خلاف ادعای حاشیه نویسان، هیچکدام کاملاً کروی نبوده اند.

اندازه اشیا اتوسدال نیز متغیر است. کایرنکراس(1988) آورده است که اندازه اشیا از چند میلی متر تا چند سانتی متر در تغییر است. باریت(1979 و 1982) ابراز می دارد که قطر آنها 10 سانتی متر است. مارکس گفته بود که قطر اجسام 3 الی 5 سانتی متر است. 5 نمونه ارسالی برای هینریش از 6/3 تا 5/8 سانتی متر در طول و از 3/1 تا 2/5 در ارتفاع متفاوت بوده اند.

در خصوص جنس اشیا اتوسدال نیز ادعاهای متفاوتی صورت گرفته است. جوکمانز (1995) مدعی بود از آلیاژ نیکل- استیل هستند که در حالت طبیعی ایجاد نمی شوند. باریت از قول یکی از کارکنان معدن واندرستون می گوید که دو نوع شی اتوسدال وجود دارد. نوع اول جامد و ترکیبی از فلزی آبی-سفید و سرخ کم رنگ که دارای رگه هایی با رنگ سفید است. نوع دوم با پوسته نازکی برابر پنج میلی متر بوده و درون آن پر از ماده اسفنجی سفید رنگ است. انتشارات گووراذان هیل (1996) و کرمو و تامسون (1993 و1999) خلاصه ای از بیانات باریت را تکرار نموده اند. کایرنکراس (1988) نیز می گوید دو نمونه شی وجود دارد. نوع اول با رنگ متالیک برنجی مانند که احتمالاً از جنس پیریت(سولفید آهن= pyrite) باید باشد و نوع دوم به رنگ قهوه ای تاریک که باید از جنس سیدریت(کربنات آهن= siderite) باشد.

مارکس متصدی موزه به نقل از بیسکوف از دانشگاه پچفستروم گفته بود که اشیا اتوسدال از جنس لیمونیت(گروهی از هیدروکسید های آهن دار مانند هماتیت و گوتیت) هستند. اما رنگ پنج نمونه فرستاده شده برای هینریش مطابق جدول رنگ شرکت تولید رنگ مونسل (1975)، این چنین بوده است: سرخ متمایل به قهوه ای تیره، سرخ و سرخ تیره.

بررسی ساختار داخلی سه تا از 5 نمونه شی از طریق برش دادن اشیا توسط هینریش میسر شد. برش نمونه ها نشان داد که هر سه شی دارای ساختار شعاعی متحد المرکز است. وجود چنین مشخصه ای نشان می دهد که گوی ها کانکریت طبیعی هستند. درون اشیا مورد آزمایش دارای خلل و فرج بود و خود اشیا شکننده. ساختار حلقه حلقه داخلی شی با شیارهای روی سطح شی بی ربط نیست. برش سطحی نشان داد که شیارهای رویی اشیا اتوسدال به صورت مصنوعی ایجاد نشده اند.

هولمز (2007) از دانشکده علوم زمین دانشگاه نبراسکا در یک همکاری با هینریش پرتونگاری اشعه ایکس را انجام داد و تایید نمود که یکی از نمونه ها متشکل از کانی وولستونیت (wollastonite ، یک کانی دگرگونی است) بهمراه مقداری هماتیت و گوتیت بوده و نمونه دوم نیز از هماتیت تشکیل شده است.

مارکس، کرمو و تامپسون و انتشارات گووراذان هیل (Govradhan Hill Publishing) بر این عقیده بودند که بعضی از اشیا اتوسدال از استیل نیز سخت تر هستند. بعدها مارکس گفته بود که این از مشخصه تمام اشیا اتوسدال است. اما آزمون سختی اشیا توسط هینریش نشان داد که درجه سختی هیچ یک از نمونه ها از 5 موس (مقیاس اندازه گیری سختی کانی ها) بیشتر نبوده است. در حالی که سختی استیل برابر 7 الی 8 موس است. مارکس که رویه علمی را بر نمی تابد به همراه پیروانش در این خصوص نیز ادعایی به گزاف نموده بودند.

مارکس حتی در خصوص چرخش خود به خودی اشیا اتوسدال، نیز در برابر هینریش و کایرنکراس ادعایش را انکار نموده و گفت که از وی به اشتباه نقل قول شده است و ادعای مطروحه توسط باریت (1982) مبنی بر دوران اشیا اتوسدال بر روی میز بدون لرزش، در موزه و در محل قابل بازدید تماشاچیان را کاملاً مردود دانست. در پاسخ به هینریش، مارکس گفته بود که لرزش های ناشی از کار در معدن طلای کلرکزدراپ باعث تکان خوردن اشیا درون موزه می شود و همین سبب دوران اشیا اتوسدال گردیده است.

بحث و نتیجه گیری

متاسفانه توصیف خصوصیات فیزیکی اشیا اتوسدال توسط گروه های حاشیه نویس به صورت بدی تحریف شده است. شواهد مستقیم نشان داده که اشیا اتوسدال ترکیبی از کانی هایی مانند هماتیت، وولستونیت، پیریت و سایر کانی های آهن است. تشخیص پرفسور بیسکوف مبنی بر لیمونیت بودن اشیا اتوسدال اشتباه نبوده چرا که لیمونیت در واقع ترکیبی از کانی های آهن دار است.

ساختار داخلی اشیا اتوسدال از جنس هماتیت نشان می دهد آنها کانکریت های طبیعی پیریت هستند که تغییر شکل داده اند. زمین شناسان می دانند که واکنش شیمایی اکسید شدن باعت تبدیل پیریت به لیمونیت، گوتیت یا هماتیت می گردد در حالی که پیریت شکل ظاهری خود را حفط نموده است. وولستونیت نیز اغلب در نتیجه واکنش بین توده های غنی از سیلیس با کربنات کلسیم طی فرایند دگرگونی انباشته های آتشفشانی به پیروفیلیت به وجود می آید.

شکل و اندازه اشیا اتوسدال نیز بر خلاف ادعای حاشیه نویسان، با اندازه کانکریت های طبیعی مطابقت دارد. رایزول (Raiswell) و فیشر می گویند که اندازه کانکریت طبیعی بین چند میلیمتر تا بیش از 6 متر متغیر است. کایرنکراس براین عقیده است که شیارهای رویی سطح اشیا اتوسدال در اثر فرایند لایه بندی رسوبی به وجود آمده است. در حین رشد کانکریت در حوضچه رسوبی، سرعت رشدش در بعضی لایه ها آرام تر از لایه های همجوار بوده که این منجر به تشکیل شیار در محل آن لایه ها شده است.

چطور چنین فرایندی می تواند باعث بوجود آمدن شیار بر روی کانکریت گوی مانند و یا تخم مرغی شود را باید بر روی تعداد غیرقابل شمارشی از کانکریت های اکسید آهن یافت شده در سنگ ماسه ای ناواجو در یوتای غربی، آمریکا جستجو کرد که به تیله های موکویی (Moqui marbles) معروفند. خطوط و شیارهای روی سطح این تیله ها نا منظم تر از اشیا اتوسدال است زیرا رسوباتی که تلیه ها در آن رشد کرده اند، زمخت تر از رسوباتی بوده اند که اشیا اتوسدال در آنها شکل گرفته اند. همین طور بد نیست که نگاهی هم به کانکریت های کالکارئوس (calcareous concretions) پیدا شده در نیویورک آمریکا داشته باشیم و حتی کانکریت های کشف شده در انداکو (Endako).

البته نباید فراموش کرد که اثبات کروی نبودن اشیا اتوسدال به معنای پایان ادعای غیر عادی یا مصنوعی بودن آن بوده و اطاله کلام بیش از این جایز نیست.

 

تصاویری از تیله های موکویی یافت شده در ایالت یوتای آمریکا. به نظر شما چرا در خصوص مصنوعی بودن این اشیا ادعایی صورت نمی گیرد؟

 

نمونه هایی از کانکریت کشف شده در انداکو، بریتش کلمبیا و کانکریت های کالکارئوس کشف شده در ایالت نیویورک آمریکا.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ، ، ،

برچسب‌ها:

 
نویسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بیگانگان و آدرس alien.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دیگر موارد

<-PollName->

<-PollItems->

تماس با ما

پیج رنک گوگل مهدویت امام زمان (عج) پخش زنده حرم سوره قرآن
بنر دوستان